A review by parmyc
لبه تیغ by W. Somerset Maugham, مهرداد نبیلی

3.0

من کاملاً متوجه فلسفه‌ی این کتاب هستم اما به نظرم کار نسبتاً سطحی‌ای بود. مثل وقتي که تو ۹ سالگی برات سوال پیش میاد که «واقعاً خدایی وجود داره یا نه؟» و بعد ۱۵ سال بعد با یه پسر ۲۰ و خوردی ساله روبرو میشي که این سوال تازه به ذهنش رسیده.
به نظرم همه یک مشت سفیدپوست privileged بودن.
نیمه‌ی اول کتاب برام جذابیت بیشتری داشت چون حقیقتاً حوصلم نمیکشه داستان یه آمریکایی‌ای رو بخونم که از بیکاری پاشده رفته هندوستان خدای خودشو پیدا کنه.
آیا من یک خاورمیانه‌ای جبهه‌گرفته‌ام؟ بله. چون معضلات شخصیت‌های این داستان برای مردم آسیا پیش‌پاافتادست.
ما از وقتي به دنیا میاییم کانسپت خدا مثل یک سیلی میخوره تو صورتمون. پس اجازه بدید داستان (مثلاً اودیسه‌وار) یک جوون ا(تکرار می‌کنم) سفیدپوست آمریکایی که هرلحظه عشقش کشیده از آمریکا رفته فرانسه از فرانسه رفته هند از هند برگشته فرانسه و… رو سطحی بنامم.
در نتیجه ۳: معمولی، خوندن و نخوندنش فرق خاصي نمیکنه.

کتاب رو با صدای مهبد قناعت پیشه گوش دادم. آنچنان خوانشش رو دوست نداشتم. لحنش تمام مدت برای همه‌ی شخصیت‌ها شبیه به هم بود و گاهاً اگر حواسم جای دیگه‌ای بود متوجه نمیشدم الان کی داره حرف میزنه. موسیقی بعضي بخشها از صدای گوینده بلندتر بود که شدیداً اذیتم میکرد.