خاطرات سفیر by نیلوفر شادمهری

خاطرات سفیر

نیلوفر شادمهری

253 pages first pub 2017 (editions)

biography funny medium-paced
Powered by AI (Beta)
Loading...

Description

 از کتاب :  یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه.راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد.رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: "عذر می خوام. امروز اتوبوس نیست"گفت: "نه، امروز اعتصابه"دوست داشتم بدونم...

Read more

Community Reviews

Loading...

Content Warnings

Loading...