5 reviews for:

Dreams

Carl G. Jung, R.F.C. Hull

3.96 AVERAGE

adventurous challenging informative inspiring mysterious reflective medium-paced
slow-paced
challenging dark emotional hopeful tense slow-paced

It seems to me that the only way one would disagree with Jung's analysis of dreams and their meanings is if they had a personal nerve touched a bit too close too a wound. This read is essential. There's no need to delve into mythology in full to understand Jung. His descriptions provide the necessary information. To read Jung is to get comfortable navigating the unknown in what might be a boat, a hat or a paper plane. Trusting the unconscious, the vehicles it uses and the archetypes it illustrates are necessary prerequisites for appreciating the journey Jung takes. To say mythology is no longer modern is to ignore its presence within your own psyche.

کتاب رؤیاها کتابی بسیار شخصی است به این معنی که صرف نظر از اشاره‌های تایید یا رد‌ کننده‌ی گاه‌و‌بی‌گاه به آثار و نظریات فروید، یونگ اکثرا نظریات و عقاید شخصی خودش پیرامون ماهیت خودآگاه، ناخودآگاه و رؤیا به مثابه‌ی جلوه و زبانی محدود برای قسمتی از ناخودآگاه و همچنین رابطه‌ی بین این ساختارهای روان رو بیان میکنه. سپس به صورت کلی نظر خودش در مورد نوعِ نگاهی که روان‌درمانگر باید نسبت به رؤیاها داشته باشه رو شرح میده و اینکه استفاده‌ی مؤثر از تحلیل رؤیا برای کمک به بیمار چه کیفیاتی باید داشته باشه.

در تمام مسیری که ذکر کردم شاید کمتر نشانی از استدلال یا اشاره‌ی گسترده به تحقیقات تجربی به رسمیت شناخته‌شده وجود داشته باشه و به گمانم همین نظریات یونگ رو در میان حلقه‌های آکادمیک روانشناسان و روان‌درمانگران بحث‌برانگیز میکنه.

دقیقا نمیدونم چه برداشت و حسی از کتاب دارم ولی قطعا باعث شد با دید جدی‌تری به رؤیاهای خودم نگاه کنم و شاید اون‌ها رو وسیله‌ی دریافت پیام‌های جدی و گاهی هشداردهنده از سمت ناخودآگاه ببینم و البته گاهی اون‌ها رو ابزار ایجاد تعادل و جبران روحی و روانی تلقی کنم. در ادامه احتمالا کتاب‌های انسان و سمبولهایش اثر یونگ و زبان‌ از دست رفته‌ اثر اریک فروم در همین زمینه رو هم در لیست مطالعم ببینم.

در نهایت باید بگم اگر امکان مطالعه‌ی نسخه‌ی انگلیسی این کتاب رو دارین، قطعا از این ترجمه‌ی تأسف‌بار دوری کنید. البته اگر قرار باشه زرشک طلایی‌ای اهدا باشه، حتما باید مشترکا به مترجم، ویراستار و نشر قطره تقدیم بشه که الحق با کار گروهی فاجعه‌ای رو خلق کردند که قاعدتا یک نفر به تنهایی از پسش برنمیومد. جالب اینه که من برای نشر قطره با توجه با کارهای خوبشون احترام قائلم و جناب ابوالقاسم اسماعیل‌پور هم ظاهرا در سه دانشگاه شانگهای، دانشگاه دولتی مسکو و دانشگاه شهید بهشتی کرسی استادی داشته‌اند و دارند و من که البته در جایگاه قضاوت مقام علمی ایشون نیستم این ترجمه رو برای آن چه که هست و اون شکنجه‌ای که در جمله به جملش به من روا داشت بدون اغماض قضاوت میکنم. گروهی از دوستان گودریدزی اینجا در ریویوهاشون ایراد در درک ترجمه رو از کم‌دانشی‌شون در زمینه‌ی روانشناسی دونستن ولی من گرچه مطالعات زیادی در این زمینه ندارم با اعتماد کامل میتونم بگم که قسمت بزرگی از جملات با ساختار درست زبان فارسی مشکل دارن و البته از انتخاب عجیب و غریب واژگان که مسیر خوندن رو به جاده‌ای پر چاله چوله و فریبکار در شبی تاریک تبدیل کردن هم نمیشه گذشت. اما اینکه ساده‌ترین کار یعنی مطابقت فاعل و فعل هم در بسیاری جملات رعایت نشده نشون از اینه که ویراستاری این اثر شوخی لوسی بیشتر نبوده و شگفتا که من چاپ پانزدهم کتاب رو در دست دارم. من اغلب در ستاره دادن به کتاب‌ها خیلی سختگیر نیستم و اینجا هم بیشتر به خاطر ترجمه به کتاب ۳ میدم.


بریده‌هایی از کتاب:


"این یک ویژگی است که رؤیاها هرگز خودشان را به شیوه‌ی منطقی و انتزاعی تشریح نمی‌کنند، بلکه همیشه با زبان تمثیل یا تشبیه باز می‌نمایانند. یکی از ویژگی‌های زبان‌های ابتدایی نیز همین است، که جلوه‌های عبارت‌بندیشان خیلی متمایز است. اگر آثار ادبی باستانی را به یاد آوریم، در می‌یابیم که امروز از طریق امور انتزاعی بیان می‌شوند، در آن زمان غالبا از طریق تشبیه تشریح می‌شدند. حتی فیلسوفی مانند افلاطون دونِ شأنِ خود نمی‌دانست که برخی آرای بنیادی را بدین شیوه بیان کند."

"باید بین کارکرد آینده‌نگر (prospective) رؤیاها و کارکرد جبرانی (compensatory) آن‌ها تمایز قائل شوم. کارکرد جبرانی بدین معنی است که ناخودآگاه – که به خودآگاه وابسته است – همه‌ی عناصر روز قبل را که زیرِ مرزِ آگاهی بودند، به وضعیت خودآگاه می‌افزاید و این به خاطر سرکوفتگی یا به خاطر آن است که آن‌ها به قدری سست بودند که به مرز خودآگاهی نرسیدند. این جنبه‌ی جبرانی، به معنی تنظیم خودبه‌خودی اندامه‌ی روانی باید هدف‌دار تلقی گردد.
کارکرد آینده‌نگر، از طرف دیگر، عبارت است از پیش‌بینی ناخودآگاهِ کنش‌های خودآگاهانه‌ی آینده، چیزی مانند فعالیت یا طرح مقدماتی، یا نقشه‌ای از پیش طرح شده."

"باید این حقیقت را بپذیریم که ناخودآگاه همیشه همان جنبه‌ای را که نگرش خودآگاه می‌نمایاند، ارائه نمی‌دهد، بلکه ظاهر و کارکرد خود را درست به اندازه‌ی خودآگاه تغییر می‌دهد و این خود دلیل دیگری است بر این که چرا شکل بخشیدنِ عقیده‌ای واقعی و ملموس در باب سرشت ناخودآگاه این همه دشوار است."

"ما دیگری را به همان شیوه‌ای درک می‌کنیم که خود را درک می‌کنیم یا سعی می‌کنیم که درک کنیم. آن چه که در خود درک نمی‌کنیم، در دیگری هم نمی‌توانیم درک کنیم."

"کل فعالیت رؤیا لزوما ذهنی است. یک رؤیا مثل تئاتر است که رؤیابین خودش در عین‌حال صحنه، بازیگر، آگاهی‌دهنده، تهیه‌کننده، نویسنده، تماشاگر و منتقد است."

"در درمان روان‌نژندی، وظیفه‌ی ما برقراری هماهنگی تقریبی بین خودآگاه و ناخودآگاه است. چنان که می‌دانیم، این کار به شیوه‌های گوناگون مثل《زیستن طبیعی》، استدلال قانع‌کننده‌ و تقویت اراده گرفته تا تحلیل ناخودآگاه، میسر می‌گردد."